حضرت سيّدالشهدا ـ عليه السّلام ـ با اختيار خود آن همه مصايب و شهادت و اسارت اهل و عيال خود را تحمّل نمود؛ زيرا پيوسته و حتّى در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه مى شد كه يا نصر و پيروزى را انتخاب كنند، و يا لقاءاللّه و معاهده و پيمانى را كه با خدا بسته است، ولى ايشان با اختيار خود آن مقامات عاليه را انتخاب كردند.
خدا مى داند كه آن ها چه مى ديدند!
حضرت قاسم ـ عليه السّلام ـ راجع به مرگ مى گويد:
«اَحْلى مِنَ الْعَسَلِ» به نقل از قاسم بن حسن ـ عليهماالسّلام ـ شيرين تر از عسل است. آيا اين تعبير شوخى است؟!
ما نمى توانيم درجات و مقامات آن ها را تعقّل و درك كنيم كه چه خبر بوده و چه درك مى كردند و چه مى ديدند، همين قدر نقل شده كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ مقامات اخروى آن ها را به آنان نشان داد.
اين كه نقل شده عابس در روز عاشورا در ميدان جنگ در برابر دشمن زره خود را از تن درآورد، يك كار عادى و آسان نبود، خواست به دشمن بفهماند كه ما از روى عقيده و مرام، راه شهادت را اختيار و انتخاب كرده ايم، نه از روى ناچارى و اجبار و تهديد و اكراه و يا به جهت شرم و حيا، بلكه اين مرام ما است، و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه مى جنگيم و كشته مى شويم و باكى از شهادت نداريم، و طرف مقابل عمر سعد بيچاره و دربند و اسير ملك «رى» است.
حضرت ابوالفضل ـ عليه السّلام ـ نيز با آن فداكارى هايش مى خواست به آنان بفهماند كه محبّت خدا و محبت دوستان خدا چيز ديگرى است كه تحمّل هرگونه دشوارى و ناگوارى و سختى در راه رسيدن به آن، سهل و آسان و شيرين است.
سخنان حاج آقا محمدتقی بهجت
یاس گلستان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف