و ان الله لایهدی کیدالخائنین-52یوسف(ع)
وکفی بالله شهیدا
یه شب مهتاب، ماه میاد تو خواب
منو می بره، کوچه به کوچه
باغ انگوری، باغ آلوچه
دره به دره، صحرا به صحرا
اونجا که شبا، پشت بیشه ها
یه پری میاد، ترسون و لرزون
پاشو می ذاره، تو آب چشمه
شونه می کنه، موی پریشون
یه شب مهتاب، ماه میاد تو خواب
منو می بره، ته اون دره
اونجا که شبا، یکه و تنها
تکدرخت بید، شاد و پر امید
می کنه به ناز، دستشو دراز
که یه ستاره،بچکه مثله، یه چیکه بارون
به جای میوه ش
سر یه شاخه ش
بشه آویزون
یه شب مهتاب، ماه میاد تو خواب
منو می بره
از توی زندون
مثل شب پره، با خودش بیرون
می بره اونجا
که شب سیاه
تا دم سحر، شهیدای شهر
با فانوس خون، جار می کشن
تو خیابونا
سر میدونا:
– عمو یادگار
مرد کینه دار
مستی یا هوشیار؟
خوابی یا بیدار؟
مستیم و هوشیار، شهیدای شهر
خوابیم و بیدار، شهیدای شهر
آخرش یه شب
ماه میاد بیرون
از سر اون کوه
بالای دره
روی این میدون
رد می شه خندوون
یه شب ماه میاد...