Quantcast
Channel: شهید قلب تاریخ است
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1417

شهید محمدطه اعلمی

$
0
0

ان سعیکم لشتی الاابتغاء وجه ربه الاعلی ولسوف یرضی)سوره لیل آیات4 20 21

قسم به این آیات الهی که سعی وکوشش شما بسیار مختلف است

او احسان نکرد جز در طلب رضای پروردگار خود که برترو بالا ترین است والبته به آن نعمتهای ابدی خشنود خواهد گردید

هیچوقت حسرت نداشتنشو نخوردی

دنیا رو می گم

با بهشت کوچیک و قشنگ خودت خوش بودی

دوستاتو می گم

خودتو آواره کردی

بی سرو سامون بی آشیون

این توبودی که برای عشقت سر به بیابون گذاشتی

به چشمات که نگاه می کنم

یاد مسیح می افتم

اسم پیامبرو داری محمد

خدا هم صدات کرد طه

وقتی صدام ایرانیها رو اخراج کرد از عراق، با خونوادت اومدی به ایران

ازمادرت از بچگیات چیزی بهم نگفتی

چطوری باهات حرف می زد

محمدطه پسرم؛ دیگه بازی بسه بیاغذاتو بخور

مواظب باش،زمین نخوری

طه بذارببینم تب داری، بیا ببرمت دکتر

طه،هوا سرده لباستو پوشیدی؟بیا بریم

چادرمو ول نکنی، گم میشیا

شماها که گم نشدین

پس چرا ما نمی بینیمتون؟

دیگه نشونی از شما بی نشونه ها باقی نمونده

بجز یه سنگ خالی با یه اسمو سالی یه بار اگه یه شاخه گلی بیاد روی مزارتون از طرف دوستی غریبه ای آشنایی 

محمدطه کاش میتونستم هرروز بیام دیدنت

خدایا منو پیدا کن بگو این زائرتمامه شهدای ایرانه هرروز هرکجا 

پیش خواهرت زندگی می کردی، پشت مسجده یه محله، توی شمرون

تویه خونهء اجاره ای

اما تو، یه جای دیگه برای خودت خونه خریدی

کنار دوستات

 علی اکبر خانی و مرتضی غفاری

 اول علی شهید شد بعد مرتضی بعدشم تو،در فاصلهء یک سال و نیم

شبا تو مسجد، تنهایی نماز شب می خوندی زار میزدی گریه میکردی

حتما میخواستی به دوستات برسی

رفیقات معروف بودن به نجابت وایمان

چه خوب اشخاصی رو انتخاب کردی برای دوستی

سال چهل و هشت به ایران اومدی و سال پنجاونه به محلهءاختیاریه

  تا اومدی، شدی بچه محل

ازبس صمیمی و خوش اخلاق بودی

کم حرف و ملایم اهل بحث و جدل نبودی

تا اینکه رفتی برای ثبت نام، که بری جبهه

سه بار مجروح شدی ولی دست بر نمی داشتی

عاشق امام وانقلاب،فعال و خستگی ناپذیر

 جنگیدی جنگیدی با اون بدن نحیفت ،با عمل جراحی روی پات، با عفونت دستت،تنها و غریب،بدون حمایت خانواده

محمدطه ماغریبه هارو دریاب

تو آشنا بودی ما غریبه ایم

تو دوست بودی ما بی تفاوتیم

تو جنگیدی ما نشستیم و نگاه میکنیم

.تو پیش خدا حضور پیدا کردی ما تنهاییم

دوستت میگه طه قرآن زیاد می خوند، تو کارای فرهنگی مسجد فعال بود

اجتماعی، اهل شوخی وخنده

 .و باحیا بود

 هروقت میومد مرخصی، بچه ها بهش میگفتن؛ طه، هنوز شهید نشدی؟

 میگفت: بادمجون بم آفت نداره

سری آخر که اومده بودی، به همه میگفتی با صراحت:

، این آخرین باریه که منو می بینید

همه دیده بودن که حالتات عوض شده، حالتی نورانی ومعنوی توی چهرت میدیدن 

 ،رفتی جبههءغرب

.یه ترکش اومد پیدات کرد و بردت

بهت سلام می کنم طه

سلام به تو روزی که به دنیا اومدی

سلام به تو روزی که رفتی به جهاد

سلام به تو روزی که به جهان جاویدان پیوستی

وخدا رو دیدی 

مرا نه سرنه سامان آفریدند         پریشانم پریشان آفریدند

پریشان خاطران رفتنددرخاک        مرا از خاک ایشان آفریدند

(بابا طاهر عریان)


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1417

Trending Articles