بخشی از نوشته هایشهیدسعید نوری
آيا مگر ميتوان بدون خلوص و صفاي قلب و پاكي نيت به لقاءالله و ديدار خدا،
تنها معشوق عاشقان از خود رسته، پيوست؟
شهدا دريافتند كه بايد بنده خدا بود و ره قرب به خدا را پيمود.
مگر نه اين است كه هر لحظه زندگي را بايد به ياد خدا بود،
و بايد هر لحظه ره قرب به خدا را پيمود.
و شهيدان چه زيبا در مسلك صالحان طريقِ حق ره معشوق را درنورديدند.
سالكان راه حق، راه انبيا، راه صديقين، راه شهدا و صالحين ـ كه در پيمودن راهشان و نيل به قلههاي بلند رستگاري و فلاح ـ از هيچ چيز نميهراسند
و از هيچ چيز باكي به دل راه نميدهند
و از هرگونه وابستگي رهيدهاند،
زيرا كه خدايشان را خوب يافتهاند.
آنان خود را از قيد فرزند، همسر، مظاهر مادي، شهرتطلبي و مقامپرستي، عجب و خودپرستي
و هر چيزي كه او را به خود بندد واز خدايشان دور سازد رها كردهاند.
سعید نوری تاجر
.......................................................................................................................................
کاش میتونستم این مطالب رو با طلا بنویسم
یا با یک قلم جادویی تا ابد از این جملات توی قلبم نقاشی بکشم و حک کنم و ......
کاش نت موسیقی وجود داشت تا این کلمات رو به آواز در بیارم و بخونم.....
کاش این باورها را بصورت پرتره ای می کشیدم و مقابل چشم دلم می گذاشتم.....
کاش برای این راه انتهایی نبود و میشد تا همیشه با شهدا ماند و زندگی کرد....
کاش.......