و یسبح الرعد بحمده والملائکه به حمد و ستایش او مشغولند رعد و فرشتگان
لبخند یک مادر شهید
تپش قلب یک پروانه
صدای سکوت نفسهای یک زائر
تلألؤ شعاع آفتاب روی یک مزار
وبارش باران امید
اشکهایت را دیدم که میبارید
اشکهای تو از سر افسردگی نبود
از غم بی کسی نبود
اشکهای تو لبخند خداست
اشکهای تو انقلاب درونی توست
برای اوج گرفتن
برای پرواز
وغم تو
در فراق انسانیت است
که این روزها به راحتی سرش را می برند
وبر نیزه میگذارند
لبخند یک مادر شهید
برایت زندگی دوباره است
وتولد یک پروانه
تو میدانی که پروانه کیست؟ وعشق چیست؟ و انسانیت کجاست؟
به آن مزار نگاه کن
در آن
یک انسان میبینی
و او که بر سر مزار نشسته
مادر انسانیت است
و تو میدانی که پروانه کیست؟ وعشق چیست؟ وانسانیت کجاست......
