تاریخ شهدا و تاریخ جنگ غریب است. ما چند وقت پیش در یک جمعی دعوت بودیم که جمع آنها از اساتید و دکترها بودند وقتی که من شروع کردم مطالب جنگ را گفتم آنجا هم از شهید حسنیان هم گفتم. وقتی صحبتهای من تمام شد. یک استاد دانشگاه که ایشان دکترا داشتند آمدند کنار من یک سوال کردند که من سوختم.
گفتند مطالبی که شما گفتید راست بود یا نه؟ تاریخ شهادت ما غریب است به ایشان گفتم چه لزومی دارد که دروغ بگویم. که چی؟ گفتم قسم جلاله را قبول دارید یا نه؟
ایشان سری تکان دادند. برای ایشان سه بار قسم جلاله را یاد کردم. گفتم مطالبی که گفتم در قیامت شهادت می دهم که این مطالب را چشمانم دیده و این دستانم لمس کرده. ایشان گفتند مگر میشود با عقل جور در نمی آید. گفتم معجون عشق هیچ وقت جور در نمی آید.
ازخاطرات آقای محمد هادی