شهدا زنده اند
ما در محضر شهداییم و شهدا در محضر خدا
نوشته بودی هر روز شهید میشویم شهید دردها و جراحات دلمان اما چه بهتر که هرروز
شهید باشیم چه بهتر که درد را بفهمیم که مرده نباشیم تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند
کجا جامانده ای مهربان دوست و برادرم همراه و همدلم...
همراهی و همدلی زیباست زینب علیها سلام فرمود جز زیبایی ندیدم! و دنیا زندان مومن است پس خوشا ازین قفس پرکشیدن
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال بنام من دیوانه زدند
و عقلی هست که با ظواهر نیست بلکه با دل است چنین عقلی حق را میپذیرد داده ها را تصفیه میکند و خروجی اش حق و حقیقت و راستی و پاکی است پس دیوانه شو از عقل ظاهربین که همیشه عشق پیروز است
ای بی کفن حسین
عده ای خون می دهند و عده ای خون میریزند خون هر شهید که به زمین میریزد خاک را میپیماید رونده است فرو نمیرود به بالا میرود بالا به سمت نور از اینجاست که پلکان آسمان ها آغاز میشود اینجا مرکز زمین میشود جایی که خون ریخته شد قطرات زلال اشک نمایش عشق میشود مراسم تجلی مهر و عطوفت می گردد
دیگر تصویر بیانگر نیست باید شنید
یا اسمع السامعین
قلبهای نزدیک به هم تصویری از بهشت است وقت رفتن است کوچ بهاره قدم گذاشتن در بهشت ونزدیک شدن قلبها به هم گاهی واژه ها معنایش را برایم از دست میدهد حسین سرالاسرار است وخداوند به شهدا اسرار را القا میکند و آنها آماده اند....