شهید صیاد
کتاب زندگی اش را که خواندم همان که از زبان خودش گفته و نوشته شده بود انگار آن روزهای متفاوت و پرخطر را لمس کردم.
لمس کردم که شجاعت یک شعار نیست وقتی در دل حادثه باشی
توکل یک حالت شیرین و سطحی نیست با قطع و وصلی موقت به عالم بالا
وتوسل اعتقادی نیست که از کودکی در گوشت زمزمه شده باشد و تو طوطی وار اجرایش کنی
نه! تا پابه پای صیاد نباشی نمیدانی چه میگویم
باصیاد که باشی ادب در کلام و رفتار برایت یک نمایش نیست
کاش او را دیده بودی که چطور ناراحت شده بود وقتی که به یک سرباز امرشد تا کفشهایش را واکس بزند گفته بود باید به شخصیت سرباز احترام گذاشت او باید عزت نفس داشته باشد تا بتواند در مقابل دشمن بایستد
کاش او را دیده بودی وقتی سربازها در جنگی سخت از شدت انفجارهای متعدد دچار شوک شده بودند و نمیتوانستند حرکت کنند او با گریه میگفت کاش مرده بودم و این صحنه ها را نمیدیدم
باید با او باشی تا بدانی چه میگویم تا بدانی تسلیم نشدن یعنی چه؟
این که در جنگ مرصاد همه پا پس کشیدند یعنی چه؟
وقتی دستور رسمی بدهی و کسی باتو نباشد و باز هم کوتاه نیایی یعنی چه؟
که اگر صیاد نبود
معلوم نبود چه به سر آبروی شهدا می آمد بعد از آنهمه جانفشانی
باید با او باشی تا بدانی چه میگویم؟
صیاد شهیدِ کینۀ مرصاد گشت
مردانه با فتنه ی نفاق جنگید
باب کرامت شهدا شد و فصل الخطاب آیین وفاداری
همیشه مرد میدان بود و اسوه ایمان
جایش چه خالیست
به دل حادثه میرفت نمیترسید ودر جایی که پیروزی محال مینمود ایمانش را به نمایش خطر میگذاشت
هیهات که صیاد دیگری را دنیا به چشمش ببیند هیهات
جمال صبرش دیدنی بود چه در صلح چه در جنگ
بیست فروردین روز شهادت شهید علی صیاد شیرازی گرامی باد