Quantcast
Channel: شهید قلب تاریخ است
Viewing all 1417 articles
Browse latest View live

معنا

$
0
0

تو که معنای انسان را دریافتی  

تو یافتی آنچه را که یافت نمیشود

شهید سید مرتضی آوینی


شعری که جواد برایم نوشته بود

هنر

$
0
0

یالطیف

...............

هنر تجلی شیدائی است

و شیدائی هر چه هست در عشق است

آوینی



سید مرتضی آوینی.روزبه بختیاری


شعارهایی که میدادیم

$
0
0
 حسین حسین شعار ماست         شهادت افتخار ماست


 این شهدا فدای قرآن شدند         روان به سوی باغ رضوان شدند


برای دفن شهدا مهدی بیامهدی بیا     ایران شده کرب و بلا مهدی بیامهدی بیا



برادر شهیدمحمدرضا افراز

مزار:گلزار شهدای چیذر 

شهید سید علی اکبر ابطحی

$
0
0

همسر شهید:

سلام  علی اکبر. 

تا وقتی که زنده  هستم  از خونت  حمایت می کنم . هیچ وقت نمی گذارم  که خون شهدا  پایمال بشود و تنها نه اینکه به مردم بگویم نه؛ بلکه به تمام دنیا و همه عالم میگویم که خون شهید  هیچ وقت پایمال نمیشود .

 شما زنده اید. و همیشه در کنار ما هستید. ایمان دارم که هیچ وقت شما نمرده اید. 


منافقان همه جا هستند و شماها باید باشید.

$
0
0

مادرشهیدمجتبی آقاجانی

مساجد مختلفی می رفتند  بخصوص  زمانی که روزه بودند از اینجا به مسجد  امام

 جعفر صادق(ع)واقع در خیابان ولیعصرمی رفتند. به مسجد  علوی  که در کوچه

 (اسدی سابق)  که الان به اسم  شهید سلیمانی است هم می رفتند و رابطه

 خیلی خوبی هم با مسجد و نماز داشتند  و  3 سال قبل از  اینکه ایشان به سن

 تکلیف برسند روزه  گرفتن را شروع کرده بودند . 

 مجتبی خیلی مهربان بود . آن مهربانی  ایشان بیشتر  دل من را می سوزاند

 خدا  پسندید و برد یعنی گلچین کرد و خوشا به سعادتشان.

خاطره ای که از شهید به یاد دارم . یکسال  پدر و  خواهر شهید تصمیم گرفته بودند

 که برای مسافرت به اصفهان بروند . هر چه به من گفتند که من هم همراه آنها

 بروم . قبول نکردم  چون می خواستم اینجا بمانم و به منزل شهدا  و بیمارستانها

 بروم و به زخمی ها  سر بزنم و با مسافرت رفتن مخالفت کردم . 

مجتبی هم نرفت  و بهانه کرد که شما تنها هستید  من هم نمی  روم .

آن روز در خانه ماند من هم به  مسجد و بعد از آن برای نماز جماعت به دانشگاه تهران 

رفتم و وقتی که برگشتم دیدم تو کوچه با یک حالت استرس به سمت من می دوید؛ و

 به من که رسید گفت مادر جان چرا دیر کردید؟ نگرانتان شدم . مدام به فکر

 من بود و برایم چای و آبمیوه آماده کرده بود و غذا هم درست کرده بود.  

برادر دیگر شهید  هم در جبهه بودد که  خبرشهادت مجتبی را داده بودند  زمانی که

 برگشت می گفت مادر جان من این همه در جبهه هستم ، پس چرا من  شهید نشدم .

 من هم می گفتم  اینجا هم به بودن شما نیاز است  و اگر شماها هم نباشید  چه به روز

 مملکت می آید؟ منافقان همه جا هستند و شماها باید باشید.  

معرفت علی

$
0
0

ای انسان آزاده

 گر غواصی،

لؤ لؤ معرفت علی صید کن

گر برکشتیِ هل أتی سواری 

ناخدای بی کسان علی را صدا کن

گر جویای حقی و طالب عدالت

بخوان با بند بند وجودت 

سلام و درود بی کران بر تو

ای عدالت گستر

شیرخدا

فاتح خیبر

عرش

$
0
0

دل مومن عرش خداوند است


میهمانی

$
0
0

سیاوش امیری، مدتی پیش از وفات «ننه علی» مثنوی سروده و ننه علی را گل سرسبد فجر بیداری و هوشیاری ملت بزرگ ایران می‌داند. ننه علی که مسافر سبکبال بهشت است و به میهمانی فرزند شهیدش «قربانعلی رخشانی مهماندوست» رفته است، این مثنوی را تقدیم به روح پاکش می‌کنیم:

 ای نگهبان حریم یاس‌ها

حافظ صندوقچه الماس‌ها

 ای زلال ِ پاک و روشن مثل آب

چلچراغ پُر فروغ انقلاب

 ای شُکوه کوه از تو برقرار

ای نماد قلّه‌های استوار

 مادر «قربانعلی» ای شیرزن

اسوه ایثار، ای دشمن شکن

 باغبان لاله‌های واژگون

پاسبان حجله‌های غرق خون

 پرده‌دار خلوت اهل وَلا

همدم مظلومه‌های کربلا

 زینب (س) دوران سلامُ له عَلَیک

شوکت ایران سلامُ له عَلَیک

 راوی کوچ پرستوها، نَنِه

غصه‌دار بچه آهوها، نَنِه

 همجوار تَربت «فهمیده»ها

شاهد در خاک و خون غلتیده‌ها

 روضه خوان خیل پَرپَر گشتگان

مونس قربان رهبر گشتگان

 ای نَنِه «خاتون» گُلزار ِ بهشت

با تو باید از «علی» (ع) گفت و نوشت

 از  «علی» (ع) از شاه مردان جلیل

شیر یزدان «حیدر» دشمن ذلیل

 باب علم و معدن جُود و سخی

زوج «زهرا» (س) حجت حق «مُرتضی»

 ای نَنِه «قربانعلی» شد جان نثار

زانکه بود از عشق مولا (ع) بی‌قرار

 رفت در راهی که مردان رفته‌اند

عاشقان و حق پرستان رفته‌اند

 یا «علی» (ع) گفت و به عشق آغاز کرد

بال در بال مَلِک پرواز کرد

 شاد بادا روح آن آلاله‌ات

خُرّم و آباد باشد خانه‌ات

صبرزیبا

$
0
0

 

 

انسانهای موفق در تاریک ترین لحظه های شب ستاره ها را میبینند

 

 

امرسون

 

بارالهابگیرحق مارا

$
0
0
ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای؟، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»

بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکهایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری .و کافی است محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت

 

 

ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید،هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای تو، سست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌ در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد. سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا می خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.

جفای انسان

$
0
0

ودرختان!

دستان زمین اند

ب دامان خدا

از جفای انسان...

 

 

حسین رحیمی

هجرت

$
0
0

شهیدسیدمرتضی آوینی

هجرت، مقدمه ي جهاد است ،

مردان حق را سزاوار نیست که راهی جز این در پیش گیرند.

مردان حق را سزاوار نیست که سروسامان اختیار کنند

و دل به حیات دنیا خوش دارند.

شهید رامین عبقری

$
0
0

 أُولَـٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٨٢

 آنان راست ايمنى و ايشان راه‌يافتگانند.

قرائت وصیت نامه شهید

شب عملیات ساکش رابه من سپرد وگفت دوست دارم وصیت نامه ام که داخل ساک است سرمزارم پس ازخاک سپاری خوانده شودبه اوگفتم از کجا که من شهید نشوم ؟!گفت اگرنشدی توببر وبخوان ، بنظرم انجام وصیت او امری محال بود پس ازشهادت وی پیکرش زیربرفها گم شد،بعدهم که پیداشدوبه عقب انتقال یافت ما درمنطقه ماندیم ،هرچندیادم نیست چندروز گذشت امابه محض آنکه از جبهه برگشتیم مستقیم به بهشت زهرا (س) برای تجدید عهد با شهدا آمدیم و دیدیم سرمزار شهدائی که تازه بخاک سپرده اند شلوغ است .وقتی جلوتررفتیم درکمال ناباوری دیدیم که شهیدعبقری رادفن کرده اند ووقت خواندن وصیت نامه است که من فوراًوصیت نامه اورادادم وخواندند.

مزارشهید قطعه: 40 شماره:(17)

متن وصیتنامه

باسلام خدمت محضر پاک آقا امام زمان (عج) وبا درود فراوان به ابراهیم زمان خمینی کبیر وباآرزوی صبر برای خانواده های معظم شهداء من رامین عبقری وصیت خودرا باشهادت به اینکه معبودی جز الله نیست ومحمد(ص)بنده وفرستاده ودوازده  امام جانشین بعداز آن حضرت ، همچنین به اینکه مهدی موعود همچنان درغیبت کبری بسرمی برندونائب حقیقی او، خمینی کبیر است ، آغازمی کنم :

(تنهاسفارش ووصیت من پیروی وپشتیبانی از امام خمینی است این بدان جهت است که عدم پیروی ازاوبه منزله پایمال نمودن خون شهیدان است واین یعنی راضی بودن به محوونابودشدن دین مبین اسلام .

آیت الله العظمی خمینی نائب امام زمان(ع)است  ودرنتیجه راه اوراه امام معصوم وبدنبال آن راهی است که اسلام عزیز برای سعادت بشر ارائه داده بنابراین تنها سفارش من حرکت درخط مقام ولایت فقیه است .) درضمن سفارش می کنم برای من گریه نکنیدوناراحت نباشید

زیرا که من حقیقتاً شهید شدم پس به حق رستگارشدم ، بنابراین

هم من وهم شما باید بخاطراین خوشبختی خوشحال باشیم زیرا

مااعضاء یک خانواده ایم وخوشی وخوشبختی یکی برای دیگران نیزهست

 

 

شهید رامین عبقری

$
0
0

یک روز از رامین عبقری شنیدم که گفت :

رامین اسم پُر محتوایی است .

راء آن را برداریم امین می شود .

الف آنرا برداریم مین جنگی می شود .

میم آنرا برداریم ین (واحدپول ژاپن)می شود.

ویاء آن رابرداریم نون می شود .

اما من دوست دارم علی اکبر باشم .

- بله وقتی لشگر بنام سیدالشهدا (ع) باشد

-وقرارگاه بنام قرآنی صفّ

-وموقعیت بنام السّابقون

-وگردانها بنام حضرت قاسم وقمربنی هاشم ونقش پرچمها الله اکبر لااله الاالله ومحمدرسول الله وعلی ولی الله

نام رامین نیز علی اکبر می شود چنانکه جانبازداریوش سلکی می گفت بمن مهدی بگوئید وشهید فرشید صنیعی می گفت بمن حسین بگوئید .

 


به نام مادر

$
0
0

 فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ

پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى.

واقعه﴿٩٦

من همیشه می گویم کسانی مثل رامین قبل ازشهادت به مقام والای شهادت رسیده بودندوما آثار ونشانه های آن رامی توانستیم از رفتار وکردارشان به خوبی دریابیم . شهید رامین در واحد اطلاعات وعملیات فعالیت می کرد .

کاربسیارسختی بود. حتی رزمندگانی که چندسال درجبهه بودند بیشتر از 3-4 ماه دوام نمی آوردند اما رامین یک سال آنجا ماند

یکی از کارهای رامین کمک درطراحی وساخت پل عملیات بیت المقدس بود. پلی که درغرب کشور ودردل خاک عراق وزیر پای دشمن نصب شد.

این پل حدود 100متر باارتفاع حدود 30-40متر از رودخانه وعرضی حدود 70سانتیمتر داشت که فقط یک نفر می توانست ازروی آن عبور کند

شناسائی معبر حدود بیست روز ادامه داشت ، درسرمای دیماه غرب کشور ، آنهم زیر پای دشمن ودرکوهستانی صعب العبور تازه باید هرشب 20کیلومتر پیاده روی می کردیم تاپای کاربرسیم وچون دشمن دید داشت باید قبل ازطلوع آفتاب معبر راترک می کردیم وبه قرارگاه برمی گشتیم ،

بالاخره طرح پُل که آن را یکی از مهندسین جهاد ارائه داده بود تصویب شد، اما کسی برای نصب آن داوطلب نشد،

من توان این کار را درخود می دیدم اما جرأت انجام آنرا به تنهایی نداشتم لذا وقتی داوطلب نصب پُل شدم که ایمان وعزم راسخ رامین رادیدم

واصرار شدید اوکه گفت منهم باید بیایم وباهم پُل رانصب کنیم ،

 مامی خواستیم باشروع عملیات باتیربار وآرپی جی وارد درگیری شویم و اجر هر گلوله را به عزیزان خود و شهدائی که می شناختیم هدیه کنیم ، اما اینک که بستن هرپیچ این پُل حکم زدن یک تیر به قلب دشمن داشت ، بی درنگ مشغول نصب آن شدیم .

من اولین پیچ رابنام شهید بسیجی محمدرضا خانی که چندماه قبل درهمین منطقه ودرعملیات نصر4 مفقودالاثر شده بود بستم وشهید عبقری

 اولین پیچ رابنام مادرش بست

این پُل معلّق

بین دوکوه باشیب بیشتر از هفتاد درجه ، برروی یک رودخانه فصلی بسیار خروشان نصب شد ورزمندگان اسلام که پس از ساعتها پیاده روی به آن می رسیدند پس ازعبور ازآن تابالاترین نقطه قلّۀ قمیش نیز باید کیلومترها راه را طی می کردند

 درحالیکه پس از عبور از پُل هیچ وسیله ای حتی قاطر نیز برای تدارکات وپشتیبانی وحمل شهدا ومجروحین وجودنداشت ، وخوشبختانه فیلم مستندی ازاین عملیات وپُل مذکور موجوداست

پل صراط :

چند نفر از رزمندگان لشگر 31 عاشورا وقتی شبانه پای پُل رسیدندوارتفاع آنرا دیدند متوقف شدند وبقول بچه رزمنده ها کُپ کردند یعنی ترسیدند به آنها گفتم مگر شما به پُل صراط اعتقادندارید ؟! این پُل صراط شما است وبااین نهیب آنها همه از روی پُل عبور کردند.

 

بازتاب بیت المقدس 2

سروان لطیف جاسم حسین ، یکی از فرماندهان تیپ 83 عراق که درمرحله اول به اسارت درآمده بود ، درمقابل ادعاهای پوچ عراق اظهارمی دارد : "این عملیات یک بار دیگر ثابت کرد که ایرانیان در هر شرایطی قادرند به اهداف نظامی مورد نظر خود درجنگ علیه ارتش پر خرج وتقویت شده صدام دست یابند. ما اصلاً تصور نمی کردیم نیروهای ایران بتوانند درشرایط بسیار سخت اقلیمی منطقه وباوجود موانع طبیعی وفصل نامناسب ، عملیات انجام دهند : ولی ایرانیان با سرعت شگفت انگیز خود ، نیروهای عراق را تارومار کردند ومناطق مهمی را به تصرف خوددرآوردند ."

 

شیدائیان عشق

$
0
0

 

کل یوم عاشورا کل أرض کربلا

حسینسر سلسلۀ       شیدائیان عشقاست و شیدائی را      به هر کسی نمی بخشند شیدائی حق       پاداش از خود گذشتگی است اما       خودپرستان مفتون شیطانند  آن نیز        جنون استاما   

 از آن جنون             تا این شیدائی    فاصله         از زمین           تا آسمان است         شهداکلیدداران کعبۀ شیدائیهستند          و                کعبۀشیدائی کربلاست

شهیدآوینی

چندتن ازهمرزمان شهید رامین عبقری درواحدطرح وعملیات لشگر ده سیدالشهداء

 پس از شهادت رامین همه اتفاق نظرداشتندکه شهید رامین عبقری

 لحظاتی قبل ازشهادت مثل یک گل سرخ برافروخته شده

 وآماده پرواز بسوی پروردگارش بود .

یک جرعه نور

$
0
0

 هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ۶۲  وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ۶۳حَسْبُكَ اللَّـهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ ۶۴

سوره انفال

[يارى‌] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد. خدا بود كه ميان آنان اُلفت انداخت، خدا و كسانى از مؤمنان كه پيرو تواند تو را بس است.

 

دشمنان یک دهکده جهانی را ترسیم کرده بودند و دنبال طراحی یک استعمار و بردگی نو بودند، به برکت انقلاب اسلامی، امام و خون شهدا این بساط به هم ریخت.پروفسوری از فرانسه آمده بود و می‌گفت:«ما هم سیم خاردار و میدان‌های مین را داریم اما اینجا چه خبر است؟ خمینی(ره) چه کرده است؟». امام(ره) گفتند: «تا قیامت مقتل شهدا دارالشفاء عاشقان و عارفان است.»

و امروز می‌بینیم که اثر وضعی این کار(سفرهای راهیان نور به مناطق جنگی) در زندگی‌ها چقدر زیاد است.

حسین یکتا(برنامۀراز)

دوست

$
0
0
 

                                          هوالحبیب

                نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل      بنال بلبل عاشق که جای فریاد است

                                                      شهید مفقود الاثر محمد جواد تاجیک

جواد جان سلام ، این سلام با آن سلامهایی که داشتیم خیلی فرق داره ، اون موقع هم سن و سال بودیم ، ( تقریباً ) ، اما فکرش را بکن من حالا نسبت به تو بیست و شش سال بزرگترم با موهای سر و ریشی که یا ریخته یا سفید شده ، هنوز به نفرینت فکر میکنم که برایم نوشته بودی :

                              باد نفـــــــرین من اینک بر تو یارا کیزدت عاشق کناد

                                  بر یکی سنگین دلی نامهربان ، چون خویشتن

                                     تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غمخوری

                                         تا به خود اندر بپیچی و بدانی قدر من

امروز و این روزها کجایی که ببینی شب و روز به خود می پیچم و دریغ از یک همدم و این را هم خودت برای من میخواندی

             آنکه دائم هـــوس سوختن ما میکرد    

                                                        کاش می آمد و از دور تماشا می کرد

 جواد جان یادته که اون شب آمدی تا با من خدا حافظی کنی و به عملیات بدر بروی؟ چقدر عاشقانه رفتی ، چقدر عجله داشتی ، یادته روی میزم نوشتی ؟

      

         چون که گل رفت و گلستان در گذشت

                                                            نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت

          در نیـــــاید حال هیچ پخته خـــــــــــــام

                                                           پس سخن کوتاه باید و الســـــــــلام

 

حالا بیست و سه سال تمام از آن روزها گذشته و من با یاد تو و عکسها و نامه هایت زندگی میکنم و به اینها باید خوابهای عجیبی را هم که از تو دیدم اضافه کنم ، جواد جان سالهاست که به مرگ و مردنم نیز فکر میکنم و هیچ وحشتی ندارم جز اینکه بمیرم و نتوانسته باشم آنهمه شور و عشق و معنویت تو و امثال تو را به دیگران منتقل کنم . جواد عزیز شرمنده ام که هرگز نتوانستم آنطور که باید برایت کاری بکنم ، امروز که این عکست را در اتاق کارم نگاه میکردم گفتم حداقل برایت این چند سطر را بنویسم ، تو به من گفتی که این عکس را با خنده و با پیراهن من انداخته ای که یک یادگاری از تو برای همیشۀ من باشد و حالا ببین این عکس چقدر برایم مهم شده است . هر روز صبح به عکس تو سلام میکنم ، با دیدن خنده ات اراده ام برای کار صد برابر می شود و در حین کار همۀ مشکلاتم را حل شده میبینم و در پایان کار با تو خداحافظی میکنم ، دیگر از هیچ چیز نمی ترسم و جز تو به هیچ چیز فکر نمیکنم اما بیست و سه سال است که نگران و منتظر توام

                    عزیز جان من کجا جان داده ای       گل پرپرشده کجــــــا افتاده ای

به یاد دانشجوی  شهید محمد جواد تاجیک  مفقود الاثر عملیات بدر  -  اسفند ۱۳۶۳

از طرف س . م . ج ۴-۱۰-۸۶

قسم به زمان

$
0
0

      وَالعَصر

 

 

 عالم محضر شهداست

             اما،

                  کو محرمی که این حضور را دریابد؟

                                                           و در برابر این خلأ ظاهری خود را نبازد؟

                                                                                زمان میگذرد

                         و مکانها فرو میشکند

                                                  اما حقایق باقی هستند........

شهیدآوینی

Viewing all 1417 articles
Browse latest View live