جشن شهادت شهید سید علیرضا جوزی

مراسم بزرگداشت بیست و هشتمین سالگرد

شهادت نوجوانبسیجیشهیدسید علیرضا جوزی

فردا پنج شنبه 31 تیر 95 ساعت 19

بر سر تربت پاک شهید

واقع در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع) چیذر برگزار می‌شود.

این شهید بزرگوار که دومین شهید خانواده است از یازده سالگی به رزمندگان دفاع مقدس پیوست و در سن چهارده سالگی در سه راه کوشک به شهادت رسید

و یکی از شهدای بزرگوار خمسه کوثر (یادمان شهدای سادات) است.

:فرازی از وصیتنامه یشهید

حال که این وصیت نامه را می‌نویسم چند روزی دیگر به شروع عمرم نرسیده

و مرگ من (در راه اسلام)

تازه شروع زندگی من است

و این لحظات چقدر برایم شیرین است...

پسر کوچولوی خوشگل و خوش اخلاق خانواده

بزرگمردی میشه واسه خودش و واسه همه ی ما

مایه ی برکت گلزارشهدای چیذر

انرژی و توان و پشتوانه ی حرکت خادمانی که خالصانه در تلاشند

بزرگمرد! تولدت مبارک!

وقتی پنج سالش بود به مامورای شاه که اومده بودن در خونشون ، از بالای دیوار گفته مرگ بر شاه،

با اون سن کمش اینهمه شجاع بود!  

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اجتماعی و فعال، عضو گروه سرود بود و حس همدردی خاصی با فرزندان شهدا داشت

 با برادر رزمندش (محمد) همه جا می رفت ، نماز جمعه ، سرکشی به خانواده شهدا کمک به جبهه، کمک به فعالیتهای بسیج برای تبلیغات پشت جبهه.....

تا اینکه با اصرار زیاد همراه برادرش رفت به کردستان! میخواست تو کارای فرهنگی و تبلیغی به رزمنده ها کمک کنه آخه کردستان توسط کومله ها سمپاشی فرهنگی شده بود علیرضا از نظر خودش باید کمک می کرد و بالاخره برادر و خانوادشو راضی کرد و همراه محمد به کردستان رفت

علیرضای مهربون و فداکار با بچه های کرد دوست شد بچه هایی که نگاهشون با دشمنی به رزمنده ها دوخته شده بود، اونقدر که یه پسربچه با دیدن اونا فریاد زده بود: جاش پست (جاش به کردی یعنی مزدور) 

اما علیرضا دل اون بچه هارو به دست آورد تا شدن سرباز خمینی .

عاشق امام و انقلاب بود، اصلا داداش محمدش رو بخاطر همین از همه بیشتر دوست میداشت که از همه فعالتر و دلسوزتر بود.

دو سال بعد شناسنامه ش رو دستکاری کرد و خلاصه با هر ترفندی که بلد بود پدرومادرش رو راضی کرد

و عازم جبهه ها شد

درست در همین روزا

بعد از امضای قطعنامه

که رزمنده ها خسته و دلشکسته بودند

و فرمانده ها اجازه ی ابتکار عمل نداشتند و دور ، دور منافق ها و دو زبان ها شده بود...

صدام ناگهان زد زیر قول و قرارِ آتش بس و وحشیانه با تجهیزات کامل، حمله کرد

و با تعداد زیادی تانک جاده اهواز و خرمشهرو گرفت

علیرضا که از شب قبل آماده شده بود و غسل شهادت کرده بود به دستور فرمانده ، با بقیه رزمنده ها،

سوار کامیون شد و به سمت دشمن حرکت کردند.....

اما محاصره شدند

گلوله تانک به کامیون اصابت کرد

از بین 20-30 نفرِ داخلِ کامیون، 5نفر، سید بودن

که هر 5 نفر شهید میشن

صبح روز عید قربان.

علیرضا شهید شد

بنای یادبود خمسه کوثر در جاده اهواز - خرمشهر در سه راهی کوشک

زیر آسمون پرستاره ی جنوب

می درخشه

 و دلسوختگان و عاشقان شهدارو به سمت خودش دعوت می کنه

خیرت قبول آقا سید علیرضا 

بزرگمرد ما

تولدت مبارک