
مادر شهید:
وقتی که به من گفت رضایتنامه ی جبهه را امضا کنید من شب را تا صبح در حیاط راه رفتم و فکر کردم و گفتم که خدایا خودت راه درست را نشانم بده. تا اینکه دم صبح به یاد قسمتی از زیارت عاشورا افتادم:
بابی انت و امی یا ابا عبد الله
گفتم خدایا من به تو توکل کردم پسرم را فدای اباعبد الله (ع) می کنم