کاروانی از سرزمین نور

 فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ

فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا ﴿۵﴾

سوره مبارکه أسراء

قرآن کریم

پس چون وقت انتقام اول فرا رسد

بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را بر شما (کافران)برانگیزانیم

تا آنجا که در درون خانه های شما نیز جستجو کنند

و این وعده ی انتقام خدا حتمی خواهد بود

تو می‌خواهد ز تو در کلّ اسرار   که بنمائی در انجامش تو دیدار  

  تو می‌خواهد ز تو ای ذات بیچون      که بیند ذاتت ای جان بی چه و چون

  تو درجانی همیشه حاضر ای دوست  
توئی مغز و منم اینجایگه پوست

 کنون چون در یقینم راه دادی       مرا اینجا دلی آگاه دادی

 همان وصل تو می‌خواهم من از تو 
که گردانم دل و جان روشن از تو

 تو خورشیدی و من چون سایه باشم      در اینجا با تو من همسایه باشم 

 
 حج به معنی ٫ پی در پی آمدن؛  شاد شدن؛  بازداشتن و خودداری کردن؛  ‌‌رستگار شدن؛  پیروز شدن؛

کاش عشق را برایم معنا می کردی حاجی

عشق! 

عشق جز وصال محبوب چه میتواند باشد؟

حاجی! تو که می خواستی به بی نیازی مطلق برسی در سعی صفا

تنها از او خواستی و چشمه ی عشق در دلت جوشید

تو که رمی کردی شیاطین هواهای دنیا را 

تو که طواف کردی با دلت ذات خدارا 

بگو چه کردی که به وصال محبوب رسیدی ؟

در سرزمین منا دست از منیت خویشتن کشیدی 

با شکوه و عظمت عشق رفتی

تا همسایه ی خورشید شدی

حلاج وار اناالحق گویان از شماتت دشمن نترسیدی 

 و برسر دار شهادت سرودی

لبیک  اللهم  لبیک 

و شهیدشدی