بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إذا سَألَکَ عِبادی عنّی فَإنّی قَریبٌ مُجیبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إذا دَعان فَلیَستَجیبُوا لی وَ لیُۆمِنُوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدُونَ
یه صبح قشنگه بهاریه
مامان میاد خونه با یه گلدون شمعدونی
با گلهای قرمز وقشنگ خیلی قشنگ
گلدون رو گذاشتی لب پنجرۀ اتاقت
یه سال گذشته تو ده سالته وحالا تنگ غروبه
نمیدونم چرا غروب همیشه دلگیره
مامان میاد خونه ولی اینبار نه با گلدون
میارنش با صدای لااله الا الله و الله اکبر
یعنی این مامانه!
قطرات گرم اشکات افتاد روی گلبرگای سرخ شمعدونی
محمد مهدی!
وقتی وارد دانشگاه شدی رشتۀ پزشکی
همه انتظارشو داشتن
انتظارشو داشتن تورو اونجا ببینن
نابغۀ ریاضی
وقتی که رفتی جبهه
بازم همه انتظارشو داشتن اونجا ببیننت
بهترین در اخلاق هنر فداکاری!
محمد مهدی یه طوری به دل آدم مینشست
همه مجذوب اخلاقش میشدن
بذله گوومهربون بود
همیشه
تمیزومعطر مثل گل
وجذاب
زبون نصیحت داشت با حدیث و روایت بچه هارو راهنمایی میکرد
اصلا ندیدم وقتشو تلف کنه یا قرآن یا دعا یا درس
یا بچه ها میریختن دورش و میگفتن دکتر دکتر سرم درد میکنه دکتر پام
یکی میگفت دکترسرم درد میکنه یکی دیگه میگفت سرما خوردم
اونم میخندید وجواب میدادکه؛ بابا من که هنوز دکتر نشدم!
عملیات کربلای پنج در شلمچه شروع شده بود
رسیدیم به مرحلۀ سوم عملیات پشت سیلبند دریاچۀ ماهی تنگ غروب
بهمن ماه
یادمه با یه انفجار یکی از بچه ها پودرشد و از آسمون تکه های ریز شدش
میریخت رو سرمون. به لباسم نگاه کردم دیدم دوده های سیاهی روی لباسم میریزه
و ازاین تکه های دوده قطرات خون سرخی می اومد
یاد اون گلبرگای شمعدونی می افتم که از تازگی برق میزدن و اشکای
محمد مهدی
غروب عجیبی بود
شهید حسین طباطبائی موقع شهادتش بوی عطر گرفته بود داشتم دیوونه میشدم توی جیباشو میگشتم دنبال شیشۀ عطر. بوی عطرسیب می اومد ازش. اما از شیشۀ عطر خبری نبود
بیشتربچه ها یا شهیدشدن یا زخمی و ما که مونده بودیم خسته و غمگین
جز محمدمهدی
دستور عقب نشینی اومد اما او در شجاعت زبانزد بود محال بود بترسه
یه یاعلی گفت وپاشد راه افتاد با کولۀ خمپارش هرچی صداش کردم حتی
نگام نکرد
رفت
رفت
صداش کردم
دادزدم
محمد مهدی رفت در افقی دور دست
و هرگز ......
معطر
زیبا
بی نشونه
مثل مادرش
شهید
سید محمد مهدی ذُریه زهرا
بی نشونه مثل مادرش........
شهید سید محمد مهدی ذریه زهرا در محلۀ اختیاریه تهران در خانواده ای مذهبی گرم و مهربان پرورش یافت عضو فعال بسیج بود واز مسجد شهید شاه آبادی عازم جبهۀ نبرد حق علیه باطل شد به سال سوم رشتۀ پزشکی رسیده بود که به شهادت رسید و پیکر پاکش هرگز پیدا نشد
مزار یادبود امامزاده علی اکبر چیذر
تاریخ ولادت15/2/1343
شهادت بهمن 1365
درعملیات کربلای5 شلمچه