خواهرش نامه اي به او نوشت كه تو وظيفه ات را انجام دادي، سال هاي زبادي در جبهه بودي، چندين مرحله زخمي شدي، الان يك جانباز هستي. بهتر نيست به خانه و نزد ما برگردي، پدر و مادر به شما نياز دارند. ما دلتنگت هستيم. برادر جان بيا ازدواج كن، زندگي كن، به تحصيلات عاليه خود فكر كن. به ما فكر كن. بيا داداش من. بيا....
آقاسيد ميرهادي در پاسخ به نامه خواهرش، نوشت:
آقاسيد ميرهادي در پاسخ به نامه خواهرش، نوشت:
خواهر جان ! انسان در درون خويش داراي فكر و عقيده اي است و مدام در زندگي با خود در حال صحبت كردن كردن و تصميم گيري مي باشد. حال اين نداي دروني چگونه و چيست، و اين گفتگو چگونه است نمي توان در اين گفتار به گفتگو پرداخت. اما در اين حيات ارزش ها به اين است كه در تصميم گيري ها، درست ترين مقصد و تصميم به مورد اجرا گذاشته شود. همان طور كه يك مادر به فرزند خود تجارب مي آموزد ما بايد تحت توجه عالمي مطلق قرار گرفته باشيم كه عليم باشد. يعني به تمام نهان و آشكار ما آگاه باشد و او كسي نيست جز آن كه ما را خلق كرده و خالق بي نظير است . . .
اكنون در مقابل اين حقيقت قرار گرفته ام و لطف او را درك نمودم كه از كجا آمديم و بايد به كجا برويم........