مردانحقاهل شهرت نیستند
و از دوربین میگریزند و اگر هم بپذیرند
دشوار سفره ی دل خود را دربرابر چشمان نامحرم دوربین میگشایند.
سینه ی آنان تماشاگه رازاست و اگر سخن بگویند
نه از رودخانه ی زاب کویر مینالند و نه از ارتفاعات پربهمن هُوار
نه از خستگی صدها کیلومتر راهپیمایی و نه اززندگی مداوم در هجرت
نه از برف و نه از باران
اما دنیا گرایی اهل دنیا باری است گران که کمرشان را خم میکند و پشتشان را میشکند.
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
این راه به پایان میرسد اماراه حق آنگاه پایان خواهد گرفت
که جهان از سیطره ی ظلم و شر و فسادرهایییافته باشد
واهل نمازبر جهان حاکم شوند.