و اما ای عزیز نمی گویم جایت خالی که همیشه هستی و شهیدی و شاهدی
هرچند که دلم برای شما خیلی تنگ شده،
دلم برای تو برای شهید محمدر ضاخانی،جوادتاجیک،محمدطهرانچی،عبدالحسین صالحی، مرتضی غفاری، احمد رضا محسنیان،حجت الاسلام شاه آبادی، علی اکبر خانی،علی کوچولوی خودمان و همه شهدا، دلم برای قرارگاه صف تنگ شده برای چادر و خیمه بچه های طرح و عملیات، برای حرفهائی که دورهم می زدیم برای سوالهایی که از من می کردی برای گویا کردن نقشه ها و ساختن ماکتهای عملیات، برای وصیت نامه نوشتن و سفارشاتی که شب حمله به هم می کردیم عجب دنیایی بود، اصلا دنیا نبود یکبار یادم هست به تو گفتم اینجا ( جبهه) خود بهشت است و خداکند ما را از اینجا نرانند و اما تو ماندی و ما را راندند، بطوریکه امروز در میان سی هزار شهید بهشت زهرا(س) باز خود را تنها و غریب می بینم در شهر که چه بگویم ما و افکارمان حکایت مردان آنجلس شده است
آنچه این روزها به ما آرمش می دهد یاد شهدا، مسجد و نماز و عزاداری اهل بیت است،
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
رامین جان دوست داشتم توهم از آنجا برایم بگوئی زندگی در جوار شهید سید مرتضی آوینی چه لذتی دارد، من که در اینجا با جملات و فیلمهای او زنده ام و زندگی می کنم. مثلا همین جمله« برادر شهیدموصف شهیدان و حیات آنها را در جوار قرب الهی خوانده ام » دراین خصوص صدها بار به قران و تفاسیر وروایات مراجعه کرده ام حتی بعداز اینکه به کربلا رفته ام و آن بقاع متبرکه را دوبار زیارت کردم باید بگویم هنوز حسرت کربلای 5 و
بیت المقدس 2 را دارم راستش را بخواهی من بین بهشت و جبهه هنوز جبهه را انتخاب می کنم وبین کاخهای شمال شهرتهران و گلزار شهدای بهشت زهرا(س)البته بهشت زهرا(س) را، رامین جان، محمدحسین جان و هرکسی که این نامه را می خوانی همین الان که در حال نوشتن هستم یک گروه یکصد نفره عراقی که اکثر آنها هم روحانی هستند برای زیارت مزار شهدا و فیلم شهدا به اینجا آمدند؟ آیا این جالب نیست؟که از کنار تربت پاک امیرالمومنین، صدها کیلومتر را طی میکنند وبه اینجا آمده و دنبال گم کرده خود، آنهم پس از سالها تحصیل علوم دینی می گردند یعنی آنچه که شهدا یافتند. اینهم نشانی دیگر بر عظمت شهداست و وقتی هزاران شهید در کنار مولایشان سیدالشهدا در بهشت و در جوار قرب الهی قرار بگیرند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، رامین جان دلم برایت تنگ شده است.
پندار ما این است که شهدا رفتند و ما مانده ایم
اما حقیقت آن است که شهدا ماندند و گذشت زمان ما را
با خود برده است.