إنه من سلیمان
و إنه بسم الله الرحمن الرحیم
سیدمحمد جوزی از قدیمیهای رستمآباد(تهران-خیابان دیباجی)و برادر دو شهید است که تا به حال با ۱۵ هزار خانواده شهید و جانباز گفتوگو کرده است
پایگاه روایت ایثــــار
نگار حسینخانی- محلکارش با همه دفاتری که تا امروز دیدهایم متفاوت است؛ یک میز میان کلی یادگاری. خودش ساکن منطقه است و نام دو برادر شهیدش کوچههای محله ما را مزین کردهاند. سیدمحمد جوزی در موزه شهدای چیذر و در جوار حرم امامزاده علیاکبر (ع) و بین گلزار ۵۵۶ شهید مستقر شده است. باران زده و لالههای سر زده از مزار شهدا حال و هوای تازه و دلنشینی به امامزاده داده. به طبقه دوم، دفتر او در حیاط امامزاده میروم. خیلیها او را گنجینه خاطرات شهدا میدانند. در دهه پنجم زندگیاش قرار دارد و مؤسسه روایت ایثار در منطقه ما نیز یکی از گامهایش برای حفظ و نشر خاطرات شهداست. با او درباره خاطراتش صحبت کردهایم و تلاش در حفظ آثار گلگونکفنان این خاک. از اینکه این انگیزه از چه زمانی در او ایجاد شد، چرا او را گنجینه آثار شهدا میدانند و انگیزه اش برای حفظ آثار شهدا چیست
ثبت تاریخ شفاهی از زبان خانواده شهدا
میگوید که با حدود 15 هزار جانباز و خانواده شهید مصاحبه کرده و خاطراتشان را ثبت کرده است. سید محمد جوزی بیش از 2 دهه است دوربین به دست در گلزار شهدا با مادران و پدران شهیدان گفتوگو میکند و حالا که مادر خود را از دست داده انگیزه بیشتری پیدا کرده کهگاه و بیگاه به بهشتزهرا(س) برود و روایت تازهای را از خانواده شهدا تصویر کند. جوزی سالها مسئول خانه شهید بهشتزهرا(س) بود و اکنون مسئول خانه شهید چیذر است. از سال 72 حدود 12 سال پیش با ثبت درددل یک مادر شهید جرقه ثبت و ضبط مصاحبه مستند از خانوادههای شهدا برایش زده شد، اکنون نگران از دست رفتن این تاریخ شفاهی است. انگیزهاش اما برای جمعآوری آثار شهدا، مادر شهیدی بود که با کارگری و زحمت فرزند شهیدش را بزرگ کرده بود، اما هیچگاه فرصت و موقعیت این کار، پیش نیامد که خاطرات آن مادر را ثبت کند. تا اینکه یک روز، اتفاقی، فیلمی از وی تهیه کرد که در آن، این مادر شهید مثل همیشه، همه حرفهایش را که بیشتر در خصوص شهدا و اهلبیت(ع) بود، با شعر بیان کرد. بعدها با فوت مادر آن شهید، جوزی بیشتر به اهمیت ثبت تاریخ شفاهی جنگ پی برد. سید محمد جوزی میگوید: «تاریخ شفاهی جنگ، قابل بازگشت نیست.» این را با نگرانی میگوید. به نظرش هنوز نیم دیگر کار باقی مانده است تا خاطرات شهدای تهران جمعآوری شود و ادامه میدهد: «حدود 30 نفر با 11 دوربین و وسایل شخصی، صبحهای جمعه در گلزار شهدا در حال ضبط فیلم هستند که در طول این 12 سال، حدود 15 هزار مصاحبه ثبت و ضبط کردهایم. فیلمها و اسناد مربوط به این مصاحبهها را در مجموعه روایت ایثار، دستهبندی و تبدیل به پاورپوینت کردهایم و نسخه DVD آن را تحویل خانواده شهدا میدهیم.»
کار فرهنگی برای شهدای تهران
سید محمد جوزی از رزمندگان و پیشکسوتان 8 سال دفاعمقدس است که ضمن حضور فعال در جبهههای جنگ تحمیلی، سالها از عمرش را در خدمت به شهدا و خانواده آنان در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) صرف کرده است. او برادر 2 شهید است. حدود 18 سال مسئول فرهنگی گلزار شهدای بهشت زهرا(س) بوده و تمام اتفاقاتی را که در این سالها در بزرگترین گلزار شهدای کشور و بزرگترین آرامستان سرباز در کل دنیا با 30 هزار شهید افتاده است را به دقت رصد کرده و با جزئیات به خاطر دارد. او قرار است در کنار ضبط و پیادهسازی، آلبوم این آثار را تهیه کند. جوزی میگوید: «جریانات انقلاب و جنگ برای من، مهم بود و علاوه بر اینکه به تهیه آرشیوهای تاریخی اقدام میکردم، به حفظ و مستندسازی آثار شهدا علاقهمند شدم. کمکم آثار شهدا را جمعآوری کردم، طوری که بخش اعظمی از منزلمان از این اسناد و مدارک و تصاویر شهدا، پر شده بود. اما چیز دیگری باعث شد به فکر راهاندازی مؤسسه روایت ایثار بیفتم. وقتی بهعنوان نماینده بنیاد شهید، با شهردار و کارکنان شهرداری منطقه 3 تهران، برای دیدار با خانواده شهید احسانی، به حسنآباد زرگنده رفتیم و وارد منزل این شهید شدیم، متنی روی دیوار حیاط، توجهام را به خودش جلب کرد که با خط خوبی نوشته شده بود «جنگ جنگ تا پیروزی». با دیدن این نوشته، متوجه شدم، شهید خطاط هم بوده است و وقتی پرسیدم چرا تا الان این متن پاک نشده است. خانواده شهید گفتند این شهید، شب قبل از آخرین اعزامش به جبهه، 15 پلاکارد آماده کرده بود و به خانواده گفته بود که چون شما خطاط ندارید، اینها را استفاده کنید و این جمله را نیز، بهعنوان یادگاری بر روی دیوار نوشته بود.»
مجموعهای به نام روایت ایثار
4 سال پیش، با کمک شهرداری منطقه، پایگاه مجموعه روایت ایثار، برای دسترسی بهتر، به جزئیات زندگینامه شهدا، راهاندازی شد. دفترش هم شد در همان خیابان دیباجی جنوبی. اما همه میدانند که برای این کار، باید انگیزه داشت، چراکه کار دستوری، آفاتی دارد و زود فراموش میشود. جوزی میگوید: «در آن زمان یکی از کارهای ما، طراحی تصاویر شهدا و نقاشی بر روی دیوارها بود، همچنین نامگذاریهای بزرگراهها، که تا آن موقع، 11 هزار اسم، بود. ما این عدد را به 16 هزار رساندیم. وقتی وارد بنیاد شهید شدم، تصورم این بود که از همه شهدا اسناد و تصاویر آرشیوی دارند، اما اصلاً چیزی وجود نداشت، در حالیکه فقط 5 سال از جنگ گذشته بود. علاوه بر این، بنیاد شهید فعالیتهایش کم است. بعدها، معاونت پژوهش را در موقع حضورم در بنیاد، راهاندازی کردیم که بالغ بر 6 میلیون اثر در آنجا نگهداری میشود.» حالا سالها از آن روز میگذرد که جوزی تن به ثبت آثار داده بود. خاطراتی که گاهی کوتاه و 15 دقیقهای است و گاهی ساعتها طول میکشد که ثبت و ضبط شوند. برخی از این فیلمها تا 13 ساعت است. اما این تنها بخشی از کار روایت ایثار است. پس از جمعآوری اطلاعات باید همه فیلمها کدبندی و در آخر منتشر شوند. به اعتقاد او همه آنهایی که دغدغه شهدا و فراموش نشدن آنها را دارند با هندیکم سادهای هم میتوانند خاطرات خانواده آنان را ثبت و ضبط کنند. او میگوید: «شاید دیگر فرصتی باقی نمانده باشد به سرعت پدران و مادران شهدا فوت میکنند و به فراموشی سپرده میشوند.» هرکسی میتواند با سر زدن به این پایگاه اینترنتی شهید مورد نظر خود را جستوجو کند.
چگونه میتوان کمک کرد؟
لباس و دستخطی از شهید صیاد شیرازی در ابتدای سالن است و در طرف دیگر لباسهایی از شهید شاهآبادی امام جماعت مشهور و تأثیرگذار منطقه، قرار دارد. هر بخش با خاطراتی همراه است و وسط موزه ماکتی از بنای یادبود برادرش و 4 شهید سید دیگر که با شلیک گلوله تانکی به ماشینشان به شهادت رسیدهاند، خودنمایی میکند. چند قدم جلوتر از در ورودی، دست چپ سالن، گلدانهای بزرگ و تزیین شدهای با شکوفههای صورتی و سفید دیده میشود؛ گلدانهای زیبایی که با دست مادر شهید محمدعلی کاوه به گنجینه آثار شهدای چیذر اهدا شده است. سمت راست ماکتی از یادمان شهدای حج خونین به همراه آثار یکی از زنان شهیده حج به نمایش گذاشته شده است. در بخش کوچکی از موزه نام شهدای صد سال گذشته کشور همچون شیخ فضلالله نوری بهعنوان مبارزی انقلابی به همراه طرح انتزاعی زیبایی از اعدام گل سرخ به نمایش درآمده است. اغلب آثار در طول بیش از 15 سال به همت خانوادههای شهدای منطقه شمیرانات و دیگر شهدای استان تهران گردآوری شده است. خانواده شهدا با میل و رغبت برای به یادگار ماندن یادگاریهای فرزندان خود تنها آثار به جای مانده را به این محل آوردهاند تا هر روز مردمی که در این مکان گذر میکنند عطری از شهدا را استشمام کنند. در انتهای موزه هممحلی برای نشستن گروههایی که به بازدید از موزه آمدهاند اختصاص داده شده. به گفته سیدمحمد جوزی گروهها و مدارس زیادی تا به امروز برای بازدید از موزه آمدهاند. نقطه پایانی موزه نیز با ماکتی از صحنه شهادت حضرت ابالفضل(ع) بر دامن امام حسین(ع) محل خواندن روضه سیدالشهداست. تابلوهایی به جا مانده از سنگرها و اتاقی مخصوص کاروانهایی که در اربعین عازم کربلا میشوند.
زندگی جوزی با شهدا عجین شده است. تصویر برادر کوچکش در جای جای موزه و دفتر کار او به چشم میخورد. جوزی میگوید: «برای ادامه این راه نیاز به حمایت و سرمایه بیشتری وجود دارد. خانواده شهدا یکی یکی از میان ما میروند و بخشی از تاریخ جنگ و رشادت و شهادت را نیز با خود خواهند برد. پیش از این سعی کردم در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) نیز دوربینی مستقر کنم. چون خانواده شهدا برای درمان به این بیمارستان میروند، اما به ما اجازه نداند. حالا شاید نیاز به همراهی بیشتر مردم وجود دارد.» شاید با در اختیار قرار دادن مدارک و مستنداتی از شهدا که هریک از خانوادههای شهیدپرور منطقه در اختیار دارند، به مرکز روایت ایثار بتوان این روند را سرعت بخشید. شاید نیاز باشد کمر همت بسته و هریک در ثبت زندگی شهید خود با این مرکز همراهی کنیم و شاید نیاز به عطوفت و مهربانی هممحلیها باشد تا در آموزش مواردی که برای این گروه در ثبت حقایق مهم است آنان را یاری کنند. همه اینها نیاز به روحیه همبستگی دارد تا در این راه و ثبت زندگی شهدا به یکدیگر کمک کنیم.
خاطره
سید محمد جوزی عکسی را نشانم میدهد؛ تصویری از برادران جوزی که یکیشان روی دیوار در حال نوشتن جملهای پشت جبهه است. محمد جوزی میگوید: «ما 10 برادر و یک خواهر بودیم. از ما 10 نفر همیشه 5 نفرمان در جبهه بود. وقتی علیرضا شهید شد و او را به تهران برگرداندند، با مادرم که تلفنی حرف میزدم گفت علیرضا برگشته، تو کی برمیگردی؟ او با شهادت علیرضا به راحتی کنار آمد. بعدها که درباره علیرضا و بهروز با او صحبت میکردم، یکبار توی چشمهایم خیره شد و گفت: مگر نگفتم شهید شوید. به نظر او این دنیا به درد ما نمیخورد. در شهادت ما راحتی دیده بود. حالا با قدم گذاشتن در سال جدید، او را نیز از دست دادهایم. این یعنی همه چیز به این سمت کشیده میشود که راویان تاریخ یکی یکی در حال خاموشی و سکوت ابدی هستند.»
منبع: همشهری محله