وادریس من الصابرین
سوره انبیا ۸۵
سلام شهید سیداحمدرضامحسنیان
روزهاست که منتظرتم نشستم اینجا کنار این امامزاده امامزاده ای با چشمهای زیبا که شهید شده بود و دهها صدها شهید الان کنارش هستن و دورشو گرفتن مثل شعاع نور که از خورشید جدا میشه ولی جزئی از خورشیده!
داشتم میگفتم
نشستم اینجا و انتظار میکشم
تا بیای سراغم یا نشونه ای بدی بیام سراغت
اما هیچی هیچ خبری ازت نشد
احمدآقا میگن صبر تلخه
اما من میگم اونی که تلخه انتظاره
احمداقا منتظرتم پس کی میای؟
هفته ای دوسه بار به سرعت از کنار اسمت رد میشم روی تابلوی سر کوچتون نوشتهشهیدسیداحمدرضامحسنیاناین تابلو میتونست تابلوی شرکت مهندسی تو باشه اما حالا...
پدرت میگه به احمد میگفتم احمدجان به تحصیلت ادامه بده کافیه! جنگ کافیه تو به اندازه ی خودت به انقلاب خدمت کردی دانشگاهت رو نیمه کاره رها کردی که چی بشه؟
به پدرت وعده ی صبر دادی گفتی جنگ تموم میشه من بر میگردم دانشگاه! همه چی درست میشه
آقا سید احمدرضا محسنیان اینجارو نگاه!جنگ تموم شد تو برنگشتی همه چی درست نشد پس چی شد کو؟ کجاست؟ ثمره ی اون انتظار
مادرت میگه: رفتم سرمزار پسرم میبینم یه عده جوون اونجان
خودمومعرفی می کنم میگم من مادر شهید احمدرضا محسنیان هستم. شماها؟اینجا؟ برگشتن میگن مابا کاروان راهیان نوررفته بودیم شلمچه اونجا خواب این شهید رو دیدیم بهمون آدرس مزارشو داده ماهم اومدیم اینجا برای زیارتش.
عجبا!!! من یک ماهه اینجا حیرونتم اونوقت تو آدرستو به اولین نگاه دادی .....
می دونی آقا سید احمدرضا من وصیتنامه های زیادی از شهدا خوندم هیچ کدومشون شبیه وصیتنامه نبودن انگار یه نامه بودن که برای خدا نوشته شده می دونی که منظورم چیه نامه های عاشقانه...
نامه ی تو به خدا عاشقانه ترین نامه ایه که تا حالا خوندم.
چی کارکردی آقا سید
به خدا میگی
خدایا شکرت که مرا در بهترین زمان وباشکوه ترین حوادث آفریدی من شب و روز عاشورا و معرکه اش را دیدم
به زمان جنگ میگی بهترین زمان و به خاطر این موضوع از خدا تشکر میکنی
این رابطه عاشقانه نیست؟
بعد انگار داری به خدای مهربون دلداری میدیمصیبت ما هرچه بزرگ باشد به مصیبت امام حسین علیه السلام نخواهد رسید به خانوادت میگیمبادا بگوییدجوان بود دانشجو بود حیف بود یعنی مبادا نازکتراز گل به خدای من بگید
آنانکه صابرترند پیروزترند
ازکودکی این جمله را میشنیدم هل من ناصر ینصرنی
هرکه به این ندا لبیک نگوید یزیدی است یزیدیان خود را مجهز نموده اند یعنی حواستون به خداباشه مبادا غفلت کنید
دلم میخواد شاعرانه ترین شیفتگیهامو تقدیمت کنم ای شهید زیبا شهید سید احمد رضا محسنیان
تقدیم تو که عاشق امام حسین بودی به پدرت گفتی تنها آرزوم دیدن صورت امام حسینه حتی اگه دانشگاه آینده و جونم رو در این راه از دست بدم!
و عاقبت هم رفتی و صورت ماه محبوبت رو دیدی و به او پیوستی
ولی من اینجا نشستم به انتظار دیدن تو.... اما تو نیومدی
و من همچنان منتظرم منتظر.....
مزار شهید:امامزاده علی اکبر تهران(چیذر)