والذین اهتدوا زادهم هدی و ءاتیهم تقواهم
سوره محمد آیه 17
اگر از کسی می پرسیدی په جور آدمی است ، لابد می گفتند « خنده روست. » وقت کار اما ، برعکس ؛ جدی بود. نه لبخندی انگار نه انگار که این آدم است. توی بحث، نه که فکر کنی حرفش را نمی زد، می زد. ولی توی حرف کسی نمی پرید. هیچ وقت. من که ندیدم. می دانستم پایش تازه مجروح شده و درد می کند. اما تمام جلسه را دو زانو نشست. تکان نخورد، اگر با مهدی نشسته بودیم و کسی قرآن لازم داشت، نمی رفت این طرف و آن طرف را بگردد. می گفت « آقا مهدی! بی زحمت اون قرآن جیبیت را بده. »